اکران فیلم خارجی با خیزش هندی و همت ساداتیان
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۷۲۲۹۷
نمایش فیلم خوب و ضد امپریالیستی «خیزش،غرش، آتش» در این اوضاع نابسامان، تلخ و غم انگیز سینمای تبدار کشور، نشان میدهد که به رغم تمام منافع طلبیهای برخی مدیران و سینماگران، سینما در کشور ما، لااقل در اکران جلوههایی از حیات دارد!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جمال ساداتیان، تهیه کننده خوشنام سینما درجهت نجات سینمای بیمار و آشفته حال کشور، از رکود و ایجاد تنوع و رونق بخشی نسبی اکران بی سر وسامان فیلم ها، در اقدامی قابل تحسین نخستین فیلم خارجی را درکنار فیلم های تولید شده در سال های قبل، وارد چرخه اکران کردتا شاید سبب ساز چرخش کمی تا قسمتی مطلوب اقتصاد سینما باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرچه متولیان ناکار آمد سینما به اکران فیلم های خارجی روی خوش نشان داده اند، اما اکران اولین فیلم خارجی، یک اثرتماشایی از سینمای هند است و دست بر قضا جزو تولیدات گیشه ای و کلیشه ای و سراسر رقص و آواز رایج در سینمای هند نیست؛ بلکه از آثار درخشان، استاندارد، خوش ساخت و با محتوای سینمای تاریخی هند و فیلمی اکشن وجذاب و باب سلیقه قشرهای سینمارو و تنوع طلب سینما و دوستداران فیلم های حادثه ای و تاریخی است و در قالب اثری ملودرام با بازی ها وکارگردانی قابل توجه ساخته شده که می تواند پای تماشاگر ایرانی را به سالن های نمایش آن بازکرده و عاملی موثر در ایجاد تنوع، بهبود اوضاع گیشه و احوال سینما وسینماگر و مخاطب ایرانی سینما شود.
سال ها تهیه کنندگان سینمای ایران، بویژه دربخش خصوصی، بانمایش فیلم خارجی به دلیل رقابت آن با فیلم ایرانی و شکست و یا کم فروشی تولیدات داخلی، مخالفت می کردند و هنوز هم درقبال ورود و اکران فیلم خارجی، مساله دار هستند.
درچنین شرایط است که ازمیان گروه های متفرق تهیه کننده، ساداتیان جسارت به خرج داده و دراقدامی ارزشمند، کوشیده در فصل رکود تولید اجباری سینما به علل کارنابلدی و سلیقه محوری مدیران سینما، درحد و توان خود به داد اکران برسد و مانع دوری روز افزون مخاطب ازسینما شود.
نمایش فیلم خوب و ضد امپریالیستی «خیزش،غرش، آتش» که داستانی پرکشش، دیدنی ومخاطب پسند از مبارزات استقلال طلبانه و ملی مردم هند، ضد امپریالیسم انگلیس را روایت می کند، به طور قطع نظر مساعد تهیه کتندگان، استقبال مخاطب و اقبال سینماگران کشور را د رپی خواهد داشت و می تواند در این اوضاع نابسامان، تلخ و غم انگیز سینمای تبدار کشور، نشان دهد که به رغم تمام غلط ها و کج روی ها و منافع طلبی های برخی مدیران و سینماگران، سینما در کشور ما، لااقل در اکران، جلوه هایی از حیات دارد!
به قلم: جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون
منبع: دانا
کلیدواژه: فیلم خارجی فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۷۲۲۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام